دکتر کاوه احمدی علی آبادی : از
هم اینک تاریخ سینما به دو دوره تقسیم شده است؛ پیش از ماتریکس و پس از
ماتریکس، هم از نظر محتوایی، هم از نظر فنی و مهمتر از همه از منظر "متنی".
ماتریکس خود متنی است مرجع. آن هرگز در حد یک فیلم قابل تقلیل نیست.
ماتریکس با بسیاری از کتب مقدس و معنوی رابطه ای دیالکتیکی دارد؛ بسیاری از
معانی و رازهای کتب مقدس و معنوی در آن موجود است و موج می زند و از سویی
ماتریکس متن کد کتب مقدس و معنوی است. از این روست که به جرأت می گویم:
ماتریکس را یک نفر فهمید... آن هم
نفهمید...هر چه بیشتر در ماتریکسغوطه میخوردم شبکهی تأویلهای
مرتبط آن مرا بیشتر شگفت زدهمیکرد تا با خود اندیشیدم، ماتریکس
نمیتواند تنها از دانشی زمینی حاصل شده باشد، آن باید همچون رؤیایی
که نظیرش را دنیای زمینی کمتر میتوان یافت بر خالقان آن پدیدار
شده باشد. وقتی تنقاضات و تطابقات ماتریکس را با دانش دنیای
معنویام مقایسه کردم و دیدم اینک کهماتریکس خلق شده است، من
برای تشخیص معانی و تحلیل مرتبط مضامینش، این همه دچار سردرگمی
میشوم، چطور ممکن است آن را کسی از عدم و بدون پیشینه پدید آورده
باشد! پس آن را حاصل الهامی فرازمینی یافتم که کنه بسیاری از
معانی آن حتی برای پدید آوردگانش مشخص نیست. آن گاه وظیفهی خود
دیدم که ترجمان معنویت درون آن راآشکار ساخته و رازوارگی آن را
تحلیل و تأویل کنم. هنگام نگارش آن معانی بود که دریافتم، برخی
از مضامین آن را با استناد به متن مرجع دنیای معنوی میتوان تصحیح
و برخی را دقیقتر کرد. پس ماتریکس از فراسوی ماتریکس شکل گرفت.