صفحه فیسبوک مکاشفه


مطالب را از آدرس بالا دنبال کنید

۱۳۹۳ اردیبهشت ۳, چهارشنبه

دانائی رنج می آورد...


فلسفه او این بود : سعادت در جهالت است...
در ابتدا تصور میکرد دانستن بر ندانستن برتری دارد. او دیر فهمید که دانستن الزاما به رضایت منجر نخواهد شد. دیر فهمید که آگاه شدن همراه با رنج است.زایش همراه با درد است. و زایش اگاهی در روان انسان شاید درد اورترین زایش ها باشد. مادر برای زایش فرزند درد می کشد و روان ، برای زایش آگاهی و بیداری.مادر برای تولد فرزندش درد میکشد ولی چنان عاشق فرزند است که این درد را به جان می خرد.زایش بدون درد نیست.ولی او عاشق فرزند آگاهیش نبود.پس این آگاهی به عذاب و جهنم او تبدیل شد.او سیب ممنوعه اگاهی را خورده بود بی انکه بداند توان هضم ان را ندارد.سر انجام حاضر شد برای رهایی از این جهنم و بازگشت به بهشت جهالت فرزند آگاهی اش را قربانی کند.می گویند برسر در آکادمی افلاطون دو جمله نقش بسته بود :
آنکه هندسه نمی داند وارد نشود و دانائی رنج می آورد ...